تنها

ساخت وبلاگ
سلام بعید میدونم خبری ازت بشه ....دورت یکی هست منا فراموش کردی...مبارک باشه...منم از ۱ فروردین امسال غیب میشم...در مورد خودت و خانواده دروغ که بهم گفتی.‌‌‌‌....میگن بهم خیانتم کردی رفتی...رابطه ای را تموم میکنی که همه زندگی من بود....تموم بشه هیچ کسی نمیتونه برم گردونه.... این بار خیلی فرق داره.......تا یه جایی منتظرم خودت بگی خبری ازت نشه رنگمم نمیبینی.....نه تو نه خانواده ام ...میخواستی خبر بدی این همه سال از خودت طول نمیکشید....دلیلی هست و منم نباید اصرار کنم چون تو رفتی...باید یاد بگیرم با تنهایی و حالمو اوکی کنم....باید فراموش کنم...با سکوتت اینها را میگی باشه...خوشبخت بشی... آرزوم برات همینه....امیدوارم خدا بهترینها را برات رقم بزنه...تا ۱ ام بیشتر منتظرت نیستم بعدش دیگه نه وبلاگم نه جای دیگه..واسه همیشه غیب میشم...بی معرفت قول دادیم بهم دیگه ..یادت رفت....حرفات فقط حرف بود....من باورت کردم...هنوزم باورم نمیشه نیستی ...چه میشه کرد... هرکسی یه تقدیری داره...نمیدونم چطوری و با چه زبونی از دلم و علاقه ام بهت باید میگفتم که بدونی من تو را عاشقانه دوس دارم....نبوده روزی بهت فکر نکنم...از خدا میخوام تاش خیر باشه این داستان... تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 12:15

منتظرم بیای حرف بزنیم...ولی اگر نمیایی ؟ ؟ ؟ بدی خوبی دیدی حلال کن...باید الکی اصرار نکنم ..زورکی نمیشه با تو بود رفتن بهتره.....امیدوارم موفق باشی و خوشبخت و به هرچی میخوای برسی..تو تکلیفت با خودت معلوم نیست....حتی حرفم نزدی این مدت بهم ..قشنگ معلومه منا یادت رفته.....این مدت من خیلی اذیت شدم خوردم کردن ....توهین شنیدم...بی ادبی نگردم ولی حرمتما کسی نگه نداشت....دلیل این حرفها را نفهمیدم....ولی خب همه زمین زمان گفتن انتخابت غلطه....شاید فراموشم کردی و ..... منم باید فراموشت کنم....یاد گرفتم تلاش کنم...یاد باید بگیرم دل کندنا.... یاد گرفتم خانواده ام مهمه برام نمیتونم تحمل کنم به خانواده ام همین کسی توهین کنه الآن هرکی باشه حرف بزنه زنده نمیذارمش بهشا ....یاد گرفتم آدمها شبیه حرفاشون نیستن...همه بلدن دروغ بگن...خیانت کنند....‌‌نقش بازی کنند.... یاد گرفتم منم خدایی دارم که خودش میدونه چی خوبه برام.‌.. خدا خواسته چشممو باز کنم.....‌درست زندگی کنم....خیلی چیزها برام مهم نیست دیگه.... حتی اگرم پیام میدادی باید حضوری میدیدم...میدونم از تو بخاری گرم نمیشه و جرات هیچی نداری....منم توقعی ندارم...بدی خوبی دیدی حلال کن همین..منم خودما جمع و جور میکنم میرم پی زندگیم....حداقل هرکی بیاد تو زندگیم خوردم نمیکنه...‌توهین نمیکنه... بدبیراه نمیگه......خداجون مرسی که هستی....بدی خوبی دیدی حلال کن دیگه سراغمو نگیر...منم فراموشت میکنم...زورکی نمیشه موند با تو....تو ولم کردی...نمیشه به زور نگه داشت بهتا...خیلی وقته رفتی...میخواستی حرفی میزدی....خدانگهدار....کاری که تو باهام گردی عاشقم کردی و یه جوری رفتی....که نه میتونم بیام سمتتت چون بی ادبی میکنند...ونه میتونم کسی را تو زندگیم قبول کنم.....بیارم تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 12:15